تمام نا تمام من

تعلیق, که در آن پرسه می زنیم، نفس می کشیم، زنده ایم!!

تمام نا تمام من

تعلیق, که در آن پرسه می زنیم، نفس می کشیم، زنده ایم!!

دلم تنگ شده، خیلی خیلی خیلی! این قدر که از تو حس جمع شدگی دارم.


هر چقدر فکر می کنم نمی فهمم این دلتنگی برای چی یا کیست؟ اما هر چی هست، خیلی هست.


باید تجربه کنی تا بدانی...

نظرات 1 + ارسال نظر
سیامک سالکی چهارشنبه 25 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 02:13 ق.ظ http://tighoabrisham.blogsky.com

اگر حرف از سرما میگویم، شما جدی نگیرید.
نیمی از قلبم با من نیست.
نمیدانم چه کسی قلبم را لگدکوب کرد و رفت، یا شاید نرفت.
اما من آن کس را نمیشناسم...
(احمدرضا احمدی)

سلام.
چندتا از یادداشتهاتونو خوندم، وبلاگ خوبی دارید.
خوشحال میشم سری به وبلاگ من بزنید.
موفق و سلامت باشید.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد